محل تبلیغات شما



آن که از سُنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد

سنبل: استعاره اززلف معشوق است.
غالیه: بوی خوشی مرکّب از مُشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند. در اینجا به غالیه شخصیّت انسانی داده شده است. غالیه با دیدن رنگ وبوی زلف معشوق از حسرت به پیچ وتاب افتاده است. معمول این است که زلف می بایست حسرت غالیه رابکشد تا به واسطه ی آن خوشرنگ وخوشبوشود لیکن به مدد نبوغ حافظ، دراینجا زلف معشوق چنان جلوه ای دارد که غالیه حسرت آن رامی خورد!. بقیه درادامه مطلب

برنیامد از تمنّای لبت کامم هنوز

آنــان كــه خــاك را بـه نــظــر كـیـمـیـا كننـد

آن تُرک پری چهره که دوش از بر ما رفت

غالیه ,زلف ,حسرت ,معشوق ,سُنبل ,رنگ ,است غالیه ,زلف معشوق ,آن که ,او غالیه ,غالیه تابی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Kay's notes چوبین eatalkefi funez تهران شناسی penhabiri حکایت و شعر پند آموز hanchiafonsubt EMPERY.ARB وبسایت رسمی روستای دولتخانه